ویروس عامل کووید-۱۹ هنوز بین گونهها قابل انتقال است
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۲۲۲۶۵
به گزارش ایسنا و به نقل از فیز، دانشمندان بر این باورند که خفاشها ویروس سارس کوو-۲ را برای اولین بار در دسامبر سال ۲۰۱۹ به انسانها منتقل کردند و در حالی که این ویروس از آن زمان به سویههای مختلفی مانند دلتا و اومیکرون تکامل یافته، یک مطالعه جدید نشان میدهد که سارس-کوو-۲ هنوز با شدت بالا میان پستانداران قابل انتقال است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این یافتهها در مطالعهای در مجله "Royal Society Open Science" توسط مادوسودان راجندران(Madhusudan Rajendran) فارغ التحصیل اخیر روچستر و گرگوری بابیت (Gregory Babbitt) دانشیار از دانشکده علوم زندگی توماس اچ. گوسنل(Thomas H. Gosnell) منتشر شد. آنها نحوه تعامل پروتئینهای سنبله ویروس در چندین سویه از سارس-کوو-۲ را با گیرندههای سلول میزبان معروف به "ACE۲" هم در انسان و هم در خفاشهای مختلف از نوع خفاش نعلبینی(Rhinolophus) مطالعه کردند. بابیت میگوید که نتایج آنها شگفتآور بوده است.
بابیت میگوید: ما امیدوار بودیم که تکامل تطبیقی جالبی ببینیم زیرا ویروس بیشتر به انسانها عادت کرده و کمتر به خفاشها عادت دارد، اما در واقع دیدیم که تغییرات زیادی رخ نداده است. از آنجایی که محل اتصال ویروس به میزبان زیاد تکامل نیافته است، بنابراین نمیتواند مانع انتقال آن از انسان به خفاشها شود. اگر به روابط تبارزایی خفاشها با انسان نگاه کنید، ما در درخت پستانداران بسیار از هم فاصله داریم. بنابراین این نشان میدهد که عفونت بین گونهای بسیار گستردهای وجود خواهد داشت و پژوهشها حاکی از وجود شواهد زیادی در این مورد بوده است.
دانشمندان از یک روش شبیهسازی رایانهای به نام دینامیک مولکولی برای قرار دادن پروتئینها در یک شبیهساز استفاده کردند. در این رویکرد از محاسبات با کارایی بالا بر روی پردازندههای گرافیکی استفاده میشود تا مشخص شود هر اتم در طول زمان چه کاری انجام میدهد. بابیت گفت این رویکرد به دانشمندان اجازه میدهد تا سوالاتی را که در آزمایشگاههای سنتی نمیتوان به آنها پاسخ داد، بررسی کنند.
او افزود: انجام آزمایشهایی که در آن خفاشها را با گونههای ویروسی انسانی دوباره آلوده کنیم خطرناک خواهد بود، بنابراین شبیهسازیهای مبتنی بر رایانه جایگزین بسیار مطمئنتری ارائه میدهند.
منبع: الف
کلیدواژه: خفاش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۲۲۲۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۲ شخصیتی که حتی مرگشان شبیه هم بود!
غلامحسین یوسفی شبیهترین شخصت علمی روزگار ما به دکتر محمد معین است؛ یوسفی هم دقیقا بر چهار زبان تسلط مییابد و راهی را میرود که معین رفته بود. نظم حیرتانگیز دکتر معین را به عینه میتوان در زندگی و کار دکتر یوسفی نیز سراغ گرفت و حتی مرگشان نقطه مشترک دیگری است.
به گزارش ایسنا، محمد حسینی باغسنگانی درباره غلامحسین یوسفی در فصل «ساعتهای کوکشده» ص ۳۰۰- ۳۰۲ از مجموعه کتابهای پژوهشی «چراغداران فکر و فرهنگ ایران» که هنوز منتشر تشده، نوشته است: «غیر از زبان مادری، چهار زبان زنده و فعال دنیا را حرف میزند. مینویسد و ترجمه میکند. عربی، فرانسه، انگلیسی و آلمانی. «داستان من و شعر نزار قبانی» و «برگزیدهای از اشعار عربی معاصر دکتر مصطفی بدوی»، از عربی، «در مورد سعدی» از هانری ماسه و «اما، من شما را دوست میداشتم»، از ژیلبر سبرون از زبان فرانسه، «شیوههای نقد ادبی» از دیوید دیچز و «ادبیات و هنر» از ره ولک و دیگران از زبان انگلیسی، و ترجمههای او از زبان آلمانی و تحقیقات ارزندهاش درباره فرخی سیستانی زبانزد است.
در فصل گذشته [کتاب یادشده] به تفصیل درباره شاگردانه زندگی کردن دکتر یوسفی بحث شد. دانشجویی کوشاست و بهترینها را برای کسب دانش و معرفت انتخاب میکند. گفته آمد که چه رنجی برد دکتر یوسفی از واقعه مرگ مغزی استادش دکتر محمد معین. دکتر یوسفی بعد از این واقعه اغلب غمگین و افسرده بوده است. در خلوت میگریسته بعد از ملاقاتی با دکتر معین که حالا ۱۷ کیلو وزن دارد و در اتاق سفیدی در بیمارستان فیروزگر تهران به چشمهای شاگردش غلامحسین یوسفی خیره شده است و میخواهد با بهترین شاگرش حرف بزند و نمیتواند؛ اما دکتر یوسفی با استاد همیشه حرف میزند. از اوضاع دانشکده و حال و روز لغتنامه میگوید. از مقاله تازهای که خوانده است و از اینکه مردم درباره او چه فکر میکنند. دکتر معین اما تکهای پوست و استخوان است. همسر فداکارش مهیندخت امیرجاهد، مثل پروانه دور مرد زندگیاش میگردد و به دکتر یوسفی میگوید: «با این حرفهای شما حال دکتر بهتر خواهد شد.» از این مقدمات بدون منظور نیستم. دکتر غلامحسین یوسفی شبیهترین شخصت علمی روزگار ما به دکتر محمد معین است. یوسفی همچون استادش دقیقا بر این چهار زبان تسلط مییابد و راهی را میرود که معین رفته بود. درباره دکتر معین گفته آمد که شاگردان و خانواده گاه، ساعتهایشان را با عملکرد دکتر محمد معین کوک میکردند. نظم حیرتانگیز دکتر معین را به عینه میتوان در زندگی و کار دکتر یوسفی نیز سراغ گرفت. و باری دو روایت:
روایت اول از مهیندخت امیرجاهد، همسر دکتر معین که گفت:
«اتاق کار دکتر، آنچنان دقیق و حسابشده بود و چنان دکتر بر حسب نیازش جا قلمی و ساعت و تلفن و کاغذها و کتابها را کنار هم چیده بود که احدی جرات نداشت به این نظم دست بزند. کافی بود کتاب و ورقهای از جای خودش تکان بخورد. بلافاصه دکتر از اتاقشان صدا میکردند که کی وارد اتاق من شده و وسایل مرا جابهجا کرده؟»
و روایت دوم از سروش یوسفی، دختر گرامی دکتر غلامحسین یوسفی:
«من بعضی وقتها برای صحبت کردن با تلفن به اتاق پدرم میرفتم. آرامش خاصی داشت. اگر به دلایل دیگری هم که میرفتم به کتابخانه و بعد پدرم از منزل بیرون بودند و برمیگشتند، امکان نداشت که بعد از وارد شدن به کتابخانه متوجه نشوند که من آنجا حضور داشتهام. آنقدر همه چیز سرجای خودش بود که اگر پاک کنی که روی میز بود به اندازه دو سانتیمتر جابهجا میشد، ایشان متوجه میشدند. میگفتند آمدی مثلا این کتاب یا ورقه را جابهجا کردی.»
در تمام این ۲۰ سال دیدار و گفتوگو با راویان زندگی و آثار چراغداران فکر و فرهنگ ایران، تنها میتوانم مابین زندگی همین دو شخصیت تا این اندازه شباهت برقرار کنم.
نکته ظریف دیگری هم اینجاست که هر دو بزرگوار مصرانه میل دارند شاعر هم باشند. به صداهایی که در جلد کتابها جاسازی شده از دکتر محمد معین و دکتر یوسفی گوش کنید. آیا شبیه هم نیستند. لحن و تن صدا، توقفهای حکیمانه، نوع سخن گفتن. من همیشه به دوستانم میگویم کافی است عین کلمات و جملاتی را که این دو بزرگوار بر زبان آوردهاند، بر کاغذ بنویسید. متنی خواهد بود آماده انتشار. با همین توقفها و کند و تند کردن کلام، جای ویرگولها و نقطهها هم معین شده است.
نکته جالب دیگری در این دو زندگی وجود دارد. دکتر معین از نسل اول پذیرفتهشدگان دوره دکترای دانشکده ادبیات دانشگاه تهران است و دکتر یوسفی به نسل دوم تعلق دارد. در این بین بدیعالزمان فروزانفر بر هر دو این بزرگواران حق استادی داشته. با این تفاوت که ابراهیم پورداوود استاد راهنمای دکتر معین است و استاد راهنمای رساله دکترای دکتر یوسفی، بدیعالزمان فروزانفر.
به هر حال این نقاط مشترک، شاید چندان کاربرد پژوهشی نداشته باشند اما باعث خواهند شد این دو مرد بزرگ را بهتر به نسل امروز معرفی کنیم.
تواضع عظیم این دو و صد البته مرگ عظیمشان، نقطه مشترک دیگری است. به جریان بیماری و مرگ این دو بزرگوار دقت کنید. چه کسی باور میکند که استاد چهل و هشتساله دانشکده ادبیات، بعد از دو هفته کار سخت و بیخوابی، ناگهان در محل کارش بر زمین افتد و هرگز بلند نشود و پنج سال بدون کپسول تنفس و دستگاههای بیمارستان فیروزگر نتواند زنده بماند؟ باز باورش دشوار است که انسان سلیمالنفسی چون دکتر یوسفی که در عمرش نه سیگاری کشیده و نه مشروبی خورده و اساسا مسلمان معتقدی است، به ناگهان سرطان ریه بگیرد و تا دم آخر بدون کپسول و تجهیزات پزشکی نتواند تنفس کند.
در ادامه مستند چراغداران، زندگی و آثار دکتر غلامحسین یوسفی را با گویندگی بهروز رضوی میشنوید:
انتهای پیام